زیر باران

دلنوشته‌ها، دیدگاه‌ها و اندیشه‌های یک دانشجو

زیر باران

دلنوشته‌ها، دیدگاه‌ها و اندیشه‌های یک دانشجو

نوروز 1396

سلام به همه شما عزیزان

نوروز 1396 بر همه ی شما مبارک باد!

هرسال، این سنت دیرینه تکرار میشه و برای اکثر ما ایرانی ها شاید تکراری شده باشه اما فرصت خوبی است برای نو شدن، تغییر کردن، متحول شدن…

خب این نوروز برای من شاید با بقیه نوروزها فرق کنه! چون چندتا تصمیم اساسی گرفتم برای امسال خودم که امیدوارم بتونم همشونو عملی کنم.

بعدا بیشتر براتون تعریف خواهم کرد! من از 4 سال پیش یعنی سال 92 زمانی که دوم دبیرستان بودم به همت دوستان خوبی که داشتم! «سیگاری» شدم و تا به همین روز قبل از عید یعنی 29 اسفند که مصادف است با روز ملی شدن صنعت نفت، این عادت بد رو هر روز تکرار میکردم و شده بود بخشی جدا نشدنی از زندگی من!

اما خوب طبق تعریفی که از نوروز در بالا گفتم دوست داشتم امسال گامی در جهت بهبود سلامتی خودم بردارم، لذا تصمیم به ترک این عادت زشت گرفتم:) امروز روز 4 ام فروردین سال نو هستش و من تا این لحظه که دارم مینویسم به عهد خودم پایبند موندم و امیدوارم که برای همیشه موفق به ترک بشم:)

بگذریم! سال نو شده و در ادامه شعری از سعدی شیرازی مینویسم که بسیار زیباست:

برآمد باد صبح و بوی نوروز                  به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال          همایون بادت این روز و همه روز

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز. Happy new Persian year(1396)

تمام شدن ترم سوم لیسانس

خب همینجوری که از تیتر پست پیداست الان سومین ترم کارشناسی هم به سرعت گذشت و وقتش رسیده بود تا من اینجا از رویداد ها و اتفاقات این ترم سخت و پرکار بنویسم.
قبل از شروع ترم با خودم تصمیم گرفته بودم که یه پرش خیلی بزرگ بزنم و خیلی نسبت به قبلم بهتر بشم.
خواستم که معدلم رو افزایش بدم در همین راستا شروع کردم به درس خوندن اما نه همه ی درسا. فقط یه درسو میخوندم! چرا؟ چون استادش سخت گیر بود و هر هفته امتحان میگرفت و یک فضای رقابتی سنگینی بین شاگرد زرنگای کلاس ایجاد کرده بود و منم دوست نداشتم از این قافله عقب بمونم و سخت تلاش کردم.
زمان به سرعت میگذشت تا امتحانای میانترم رو دادم. بر خلاف انتظارم که میخواستم از همه ی درسا نمره ی خوبی کسب کنم اما فقط در درسی که خیلی میخوندم نمره ی مورد انتظارم رو گرفتم.
بله ، همون درسی که براش زحمت میکشیدم. خداروشکر نتیجشم دیدم و رنک 1 کلاس شدم
اما متاسفانه از بقیه ی درشا نتونستم نمره ی میانترم خوبی کسب کنم و از همینجا بود که ضربه خوردم و نمرات پایان ترمم خیلی خیلی بد شد.
اونجوری که حساب کردم خیلی خیلی راحت میتونستم معدل بالای 18 داشته باشم ، اما متاسفانه  علی رغم تلاشای روزای اخر نشد که نشد!
اما خب الان که دارم بهش فکر میکنم میگم که من چیزی رو از دست ندادم. درسته که معدلم از اون چیزی که انتظارشو داشتم پایین تر اومده اما درس خیلی بزرگی گرفتم و اون درس اینه که یک شبه نمیشه به چیزی که میخوایی برسی.
شاید بعضی اوقات شانس داشته باشی و شب امتحان بخونی و اونو 20 بشی اما این قانون همیشه و همه جا صادق نیست
درسی که گرفتم این بود که از این به بعد باید همه ی درسارو به تعادل و در طول ترم مطالعه کنم تا به تثبیت اموخته های خودم کمک کنم.
اینجوری دیگه نیازی به خوندن کامل در شب امتحان نیست و با یه مرور کار حل میشه.
به خودم قول دادم که ترم بعد همشو جبران کنم . هرگز تسلیم نمیشم.
Some times you fail and some times you LEARN! so never give up

پروسه انتخاب واحد دانشگاه ازاد!


خوب! همونجوری که از عنوان پست پیداست میخوام از پروسه ی انتخاب واحد دانشگاه ازاد صحبت کنم.

بعله، من در دانشگاه ازاد درس میخونم. جایی که فقط پول رو میشناسن! عجیبه اما جالبه بدونین که حتا برای اینکه بتونیم از اپلیکیشن اندروید دانشگاه برای دیدن نمرات و انتخاب واحد و… استفاده کنیم باید پول بدیم:)

واحد دانشگاه ازادی که من داخلش درس میخونم خیلی بزرگه، بالای 30 هزار دانشجو داره. یکی از دغدغه های ما تو پروسه انتخاب واحد پر نشدن کلاس هایی هست که از قبل تصمیم داشتیم بگیریم! بعضی از درسا رو هم که هنوز پر نشدن در سر ساعتی که برامون مقرر کردن پر میشن:) شاید این کار در کمتر از 30 ثانیه طول میکشه…

سیاست دانشگاه هم جوری هست که در زمان انتخاب واحد، مدیر گروه محترم جوری واحد ارائه میکنه که تو انتخاب واحد زیر 10 واحد گیرت بیاد تا مجبور بشی حذف و اضافه کنی چون اونوقت دیگه این مشکل حل میشه امّا… امّا برای حذف و اضافه مجبوری پول شهریه متغیرتو واریز کنی:)

سیاست جالبیه نه؟ شما چی فکر میکنی؟ اینهمه پول… 30 هزار دانشجو!

بگذریم…

مقدمه

سلام

این اولین پست من در این وبلاگ هستش. در ادامه خودمو کمی معرفی میکنم:)

من یک دانشجوی ایرانی هستم . در این لحظه که دارم اینجا مینویسم 19 سال سن دارم و ترم سوم دانشگاهمو تموم کردم.

هدف از ساختن این بلاگ نوشتن راجب اتفاقات روزمره و اهداف و موفقیت های مسیر زندگی ام هستش.ایده ی اینجور وبلاگ نویسی رو از یک اقای دکتری گرفتم «که از دوران دانشجوییش تا زمانی که برای دکترا پذیرش گرفت و رفت امریکا». ایشون در مسیر زندگیشون سختی ها و ناامیدی ها و مشکلات بسیاری داشتن اما با غلبه به همه ی اینا موفق شدن.

خب من هم مثل خیلی بچه های دیگه ارزو ها و اهداف بزرگی دارم. هر روز راجبشون فکر میکنم. دوست دارم هرجور شده بهشون برسم.
پس اگر شما هم مثل من فکر میکنی و هدف داری خوشحال میشم که این وبلاگ رو دنبال کنی!

شاید مثل خیلی از وبلاگ نویس های دیگه دوست نداشته باشم کسی از هویت اصلی ام خبر دار بشه و انتظارم هم از شما همینه که به همدیگر احترام بگذاریم.


از لطفتون ممنون.