زیر باران

دلنوشته‌ها، دیدگاه‌ها و اندیشه‌های یک دانشجو

زیر باران

دلنوشته‌ها، دیدگاه‌ها و اندیشه‌های یک دانشجو

دانشگاه جدید، موقعیت های جدید، چالش های جدید

دوستان عزیزم سلام

بعد از مدت ها دوباره برگشتم! کلی اتفاق افتاده در عرض این چند ماه. از قبولی در دانشگاه جدید گرفته تا آشنا شدن با دوستان جدید و مواجه شدن با سختی ها و چالش های سخت تر از قبل!

اول از همه خدارا شاکرم که نتیجه زحمات یک ساله مطالعه برای قبولی در کنکور کارشناسی ارشد رو گرفتم و در یکی از دانشگاه های صنعتی تاپ 3 ایران قبول شدم (خودتون حدس بزنیدکجا :) )

در این مدت 2 ماهه که زندگی خوابگاهی رو در تهران شروع کردم، دوستان جدید زیادی پیدا کردم، با چالش های جدید روبرو شدم که من رو وادار به پیشرفت مداوم میکنه. دوست بودن با کسانی که هدف های والایی دارند خیلی به پیشرفت شخصی کمک میکنه، به شخصه از این موضوع خیلی خوشحالم.

درمورد چالش ها هم اگر یک مختصر اشاره ای بخوام داشته باشم اول از همه این هستش که خیلی زیاد باید درس خونم:) که با توجه به تجربه مطالعه کنکور این مسئله زیاد سخت نیست، دوم از همه دانش کم زبان هستش که واقعا اینجا کمبودش رو حس میکنم وسعی میکنم با مطالعه مستمر روزانه روز به روز بهبود ببخشمش.

جدای از این ها یکی از مهم ترین هدف های من ادامه تحصیل در مقطع دکتری هستش که خوب با این وضعیت این روزهای ایران قطعا مقصد من برای این بخش از زندگی خارج از ایران هستش. بنابراین باید خودم رو کم کم برای پروسه اپلای آماده کنم.

فراموش هم نکنم که بگم هوای این روزای تهران خیلی آلودست، واقعا شهرستان خودم چه هوای خوب و سالمی داشت که قدر ندونستم و فقط خواستم زندگی در یک شهر بزرگ را تجربه کنم!

از این به بعد سعی میکنم با فواصل زمانی کمتر اینجا رو آپدیت کنم. خوشحال میشم اگر از طریق این بلاگ دوستان جدیدی پیدا کنم. اگر شما هم شرایطی مشابه با من دارید برای من در کامنت ها بنویسید. دوستتون دارم

آذر ماه 1398.

پست جدید بعد از یک سال: اتمام کنکور ارشد و مسیر جدید

سلام دوستای گلم.

از این که بعد از یک سال دارم این وبلاگ رو آپدیت میکنم از شما عذر میخوام، آخه دیگه این کنکور لعنتی حوصله ای باقی نزاشته واسم!

پیرو پست قبلی مربوط به کنکور ارشد، الان با یک بروزرسانی درمورد وضعیت ام اینجام، خیلی خلاصه میگم: از 20 تیر پارسال شروع کردم به مطالعه کنکور(خیلی جدی)، پیش رفتم و رسیدم به ترم 7 دانشگاه.

همیشه این دانشگاه لعنتی واسم یک مانع بود! بخاطر حضور در کلاس دانشگاه و وقتی که ازم تلف میشد خیلی حرص میخوردم ولی به هرحال میگذروندم. گذشت و رسیدم به ایام امتحانات پایان ترم هفتم که به کلی یک ماه پروسه مطالعه کنکور ارشدتعظیل شد و برای پاس کردن دروس دانشگاهی متمرکز شدم:(

بعد از دی ماه، با کمی خستگی توام با نا امیدی دوباره به مسیر ادامه دادم، تا جایی که وقتی ایام نوروز رسید به شکلی که میخواستم نتونستم مطالعه کنم و خسته شده بودم. از شانس بد ما بخاطر جریان سیل های نوروزی سال 97 در ایران، کنکور ارشد دو ماه به تعویق افتاد!  وقتی خبرشو شنیدم بی حال شدم و هزار لعنت رو فرستادم به باعث و بانی اون کسی که طرح دوفوریتی واسش تصویب کرد:(

به هرحال، بگذریم.. گذشت و وقت کنکور رسید، با وجود همه استرس هایی که بخاطر امتحانات پایان ترم هشتم دانشگاه داشتم، روز جمعه 23 خرداد کنکور رو دادم و در کمتر از یک روز دیگه امتحانات پایان ترم من شروع شد.. کنکور ارشد هم با همه سختی ها و تلخی ها گذشت! در مجموع 11 ماه مطالعه کردم واسش ولی در این مسیر دیدم افرادی رو که با 4 ماه مطالعه نتایج خیلی بهتری از من کسب کردن! دیدن این موارد خیلی منو اذیت میکنه...

و اما حالا که نتایج اعلام شده و در بین 35000 نفر رتبه زیر 300 کسب کردم، منتظرم که ببینم کدوم دانشگاه رو در شهر تهران قبول میشم:)

امیدوارم نتیجه ی خوشحال کننده ای بگیرم. تا خبر خوب بعدی بدرود.